اولین مسافرت عمرت به شمال و کنار دربا و تلاشت برای پاشدن!
۲۲این ماه برای اولین بارت رفتی شمال و منار دریا بابا رامسر هتل ملکشاه اتاق رزرو کرده بود و تا فردا ظهرش اونجا بودیم و فرداشم بازم اومدی منار دریا و با وجودی مه خوابت میومد و خسته بودی خیلی دختر ارومی بودی و اجازه دادی به بابا و مامان خیلی خوش بگذره.برگشت کنار دریاچه منجیل وایسادیم یه جای خوشگل و نهار جوجه زدیم و بعدم حرکت کردیم خدودای ۶:۳۰و با ترافیک سنگین کرج حدودای ۱۱رسیدیم خونه! ولی به همگیمون خیلی خوش گذشت دست بابایی درد نکنه با وجود خستگی سرکار ش اخر هفته بازم گل کاشت.. راستی الان یه هفته ای میشه که داری سعی میکنی دستتو به چیزی بگیری و پاشی.خیلی بانمک تلاش میکنی و خسته هم نمیشی.بانمک تر اینکه هنوز درست حسابی نه میتونی چهار دست و پا گوگ...
نویسنده :
مامانـــي
15:13